عشق یعنی..

پیام های کوتاه
نویسندگان


داستان عنایت بی پایان خداوند به فاطمه سلام الله علیها از زبان امام باقر(ع)

امام محمّد باقر علیه‌السلام حکایت فرموده است:
روزی رسول خدا صلّی الله علیه و آله به خانه دخترش سرکار فاطمه زهرا سلام‌الله علیها وارد شد و چون اندکی نشست خطاب به وی کرد و فرمود: دخترم، فاطمه! بلند شو و آن ظرف غذا را بیاور.


همین‌که آن ظرف غذا را آورد، دیدند که درون آن پر از آبگوشت داغ است و آماده خوردن می‌باشد.
سپس رسول خدا، امام علی، حضرت زهرا و دو فرزندشان امام حسن و امام حسین صلوات الله علیهم از آن طعام میل نمودند و بازمانده آن را تا مدّت سیزده روز مرتّب مورد استفاده قرار می‌دادند ولیکن از آن غذا کاسته نمی‌شد.


تا آن‌که روزی اُمّ ایمن، امام حسین علیه‌السلام را دید، که مشغول خوردن غذای پخته می‌باشد، به ایشان گفت: این‌گونه غذا را از کجا آورده‌ای؟
حضرت فرمود: مدّت چند روزی است که غذای ما در خانه، از همین خوراک می‌باشد.


اُمّ ایمن به خانه حضرت زهرا سلام‌الله علیها وارد شد و گفت: ای فاطمه! اگر امّ ایمن چیزی داشته باشد، برای شما هم است و در آن شریک هستید؛ ولی اگر یک روز شما چیزی یافتید، امّ ایمن از آن بی‌بهره خواهد بود؟!
حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها اندکی از آن غذای آبگوشت را که هنوز تازه بود برای امّ ایمن آورد و او هم از آن طعام خورد و در همان روز ظرف غذا به پایان رسید.


وقتی حضرت رسول صلّی الله علیه و آله تشریف آورد و متوجّه شد که غذا تمام شده است، فرمود:
چنانچه از آن غذا به دیگری نمی‌دادی پایان‌ناپذیر بود و همگی ما اهل‌بیت تا آخر از آن می‌خوردیم و بازهم باقی می‌ماند.


سپس امام محمّد باقر علیه‌السلام فرمود: اکنون ظرف آن غذا نزد ما موجود است تا آن‌که به دست امام زمان، قائم آل محمّد صلوات الله علیهم اجمعین خواهد رسید.[1]



[1] اصول کافی: ج 1، ص 460، ح 7.

  • سیدمحمد صادقی

غذای تمام نشدنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی