عشق یعنی..

پیام های کوتاه
نویسندگان

۳ مطلب در آبان ۱۴۰۲ ثبت شده است

۲۸
آبان

نمی خواهم بهشت زورکی بروم

 یکی از شبهاتی که از روی لجبازی یا با اعتقاد کامل در مقابل کسانی که آن‌ها را نهی از منکر می‌کنند به زبان می‌آورند این است که مگر بهشت رفتن زورکی است؟! اصلا اگر من نخواهم به بهشت بروم چه کسی را باید ببینم؟

پاسخ اجمالی این شبهه را می‌توان در کلام امام راحل یافت که می فرماید: «اگر ممکن بود طریق خیر و سعادت را به مردم به طور دیگر نشان بدهند، می‌دادند، به موجب وسعت رحمت و اگر ممکن بود اکراهاً مردم را به سعادت برسانند می‌رساندند، لکن هیهات! راه آخرت راهی است که جز با قدم اختیار نمی‌توان آن را پیمود، سعادت با زور حاصل نشود[1]».

اما پاسخ تفصیلی را می‌توان به چند روش بیان کرد:

  1. فضیلت و کرامتی را که خداوند به انسان داده[2]، به‌گونه‌ای است که او را شایسته این قرار داده تا تمامی ملائک در مقابل او به سجده بیافتند[3] و علت آن همان آزادی و اختیاری است که دارد؛ چرا که می‌تواند با وجود تمام غرایض سرکش، عنان و افسار هوا و هوس خود را به‌گونه‌ای کنترل کند که شایسته خلیفة‌اللهی باشد، در مقابل می‌تواند عنان و لجام را به‌گونه‌ای رها کند که باعث سقوط بی‌حد و اندازه او شود که علاوه بر ضرری که به خود می‌رساند، حاضر است هزاران هزار از همان انسان‌ها را برای حفظ منافع شهوانی و دنیوی خود به خاک و خون بکشد؛ به‌نحوی که حتی هیچ حیوانی هم با هم‌جنس خود چنین کاری را نمی‌کند، ازاین‌رو خود خدا لازم دانسته برای حفظ منافع عموم، قوانین مدوّنی (که شامل مجازات‌ها و پاداش‌های دنیوی و اخروی است) را تنظیم کند تا با وجود آزادی انتخاب، منافع عموم و جامعه به خطر نیافتد که صدالبته اجرای درست این قوانین احتیاج به مجریانی دارد که حکومت عدل الهی و آمرین به معروف و ناهی عن المنکر هستند.
  2. پاسخ دیگری که می توان به این شبهه داد این است که پیامبر گرامی اسلام (ص) برای اینکه بتواند راه سعادت را به عده‌ای نشان بدهد، بیش‌ازحد خود را به‌زحمت می‌انداخت، خداوند فرمود: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّک لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کلُّهُمْ جَمیعاً أَ فَأَنْتَ تُکرِهُ النَّاسَ حَتَّی یکونُوا مُؤْمِنینَ[4]؛ و اگر پروردگار تو می‌خواست، تمام کسانی که روی زمین هستند، همگی به (اجبار) ایمان می‌آوردند آیا تو می‌خواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجباری چه سودی دارد؟)» ولی چیزی که می توان گفت این است که تمام عقلای عالم یک قانون مدوّن و پذیرفته‌شده‌ای دارند که وقتی فردی وارد یک سازمان یا گروهی می‌شود، لازم است یک پیمان‌نامه‌ای و قراردادی را امضاء کند که علاوه بر عمل به قوانین آن سازمان، درصورتی‌که بر ضد آن قوانین عمل کند یا اسرار محرمانه آن سازمان را برای دشمنان آن سازمان فاش کند، مستحق مجازات است؛ باوجود اینکه می توانست از همان ابتدا وارد آن سازمان نشود تا مجبور به انجام قوانین آن سازمان نشود و این همان مضمون جمله «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ[5]» است که خداوند فرموده است.

نتیجه می‌گیریم که انسان، آزاد و مختار آفریده‌شده و هیچ‌کس او را مجبور نمی‌کند که راه بهشت را انتخاب کند یا راه جهنم را، البته این درصورتی‌است که اعمال و رفتارش برای دیگران مضر نباشد.

 

[1]. آداب الصلاة، ج 1، ص 37.

[2]. اشاره دارد به آیه «وَ لَقَدْ کرَّمْنا بَنی آدَمَ» اسراء، آیه 70.

[3]. اشاره دارد به آیه «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» بقره، آیه 34.

[4]. سوره یونس، آیه 99.

.[5] سوره بقره، آیه 256.

  • سیدمحمد صادقی
۲۳
آبان

بسم‌الله الرحمن الرحیم

فرق کسی که انسانیت دارد با فردی که دین و ایمان دارد

یکی از شبهاتی که دشمنان اسلام در عصر حاضر در ذهن جوانان ما القاء کرده‌اند این است که مگر انسانیت به نماز و روزه و حجاب و ریش و امثال این است! بلکه ممکن است فردی انسان خوبی باشد و دروغ نگوید، دزدی نکند، ربا نخورد، مرتکب اختلاس نشود، ظلم و تعدی به حقوق دیگران نکند و علاوه بر همه این‌ها به محرومان و مستضعفان کمک کند و دست‌به‌خیر باشد ولی نماز نخواند و روزه نگیرد و اعتقادی به حجاب و امثال این هم نداشته باشد؛ آیا این فرد از نمازگزاری که بعضی از این گناهان را هم انجام می‌دهد بهتر نیست؟

پاسخ‌هایی را که می‌توان به‌طور خلاصه به شبهه داد عبارت است از:

  1. معلوم و مشخص است که القاء کننده این شبهه شیطانی، هدف اصلی‌اش این است که به‌صورت نرم و به‌تدریج، جوانان عزیزمان را از عشق و محبت به خدا و خالق هستی جدا کرده تا به مقاصد شوم خود که همان کفر و الحاد و بی‌دینی و بی‌اعتقادی به تمام خصلت‌های خوب انسانی است برسند.
  2. همه دانشمندان، انسان را برترین مخلوق جهان می‌دانند که دو صفت حیوانیت و انسانیت در وجود او غوغا می‌کند به همین جهت ممکن است تنها خلق‌وخوی حیوانی داشته باشد که در این زمینه شهید مطهری می‌فرمایند: «آگاهی حیوان از جهان تنها به‌وسیله حواس ظاهره است ازاین‌رو سطحی و ظاهری است، به درون و روابط درونی اشیاء نفوذ نمی‌کند ثانیاً فردی و جزئی است، از کلیت و عمومیت برخوردار نیست ثالثاً منطقه‌ای است، محدود به محیط‌زیست حیوان است و به خارج محیط‌زیست او راه پیدا نمی‌کند رابعاً حالی است، یعنی بسته به زمان حال است، از گذشته و آینده بریده است[1]» همان‌گونه که در جهان کنونی و در جنگ اسرائیل با فلسطینی‌ها می‌بینیم که انسان‌نماهای از حیوان پست‌تر فقط منافع خود را در نظر دارند و تنها به محیط و زندگی و قوم و قبیله خود نظر دارند؛ ولی برای آن‌ها مهم نیست که هزاران نفر از فلسطینی‌ها را با فجیع‌ترین وضع به خاطر منافع خود به شهادت برسانند و همه این فجایع به خاطر این به وجود می‌آید که ایمان و اعتقاد به خدا ندارند و ارتباط‌شان با خدا قطع است.
  3. خداوند در قرآن انسان را هم مدح‌ها و ستایش‌ها کرده و هم مذمت‌ها و نکوهش‌ها نموده است؛ در یکجا او را از آسمان و زمین و از فرشته‌ها برتر می‌داند و خلیفه خود بر روی زمین می‌داند[2]؛ در همان حال در جای دیگر او را از دیو و چهار پایان پست‌تر شمرده و می‌فرماید «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل[3]». ازنظر قرآن انسان موجودی است که توانایی دارد جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد و هم می‌تواند به «أَسْفَلَ سَافِلِینَ[4]» سقوط کند.
  4. نتیجه می‌گیریم که اگر انسان تنها ظاهری مادی و حیوانی داشته باشد ممکن هست مانند حیوان و به‌صورت غریزی نسبت به محیط زندگی خود و اطرافیان محبت داشته باشد ولی اگر دین و ایمان و اعتقاد به خدای یکتا داشته باشد و ارتباطش را به‌وسیله نماز و روزه و... با خالق هستی حفظ کند، دیگر محدوده و منطقه، انسان سیاه‌پوست و سفیدپوست، فلسطینی و یمنی، اروپایی و آمریکایی برای او فرقی نمی‌کند؛ بلکه تنها چیزی که برای او مهم است رضایت خالق هستی است ازاین‌رو همان انسانی می‌شود که به قول شهید مطهری «ارزش عقیده و آرمانش فوق همه ارزش‌های دیگر قرار می‌گیرد، آسایش و خدمت به انسان‌ها از آسایش خودش بااهمیت‌تر می‌گردد، خاری که در پای دیگران فرو رود مثل این است که در پا بلکه چشم خودش فرو رفته باشد، با دیگران همدرد می‌شود، از شادی دیگران شاد و از اندوه آنان اندوهگین می‌گردد، به عقیده و آرمان مقدس خود آن‌چنان دل‌بستگی پیدا می‌کند که منافع خود، بلکه حیات و هستی خود را به سهولت فدای آن می‌نماید[5]».
 

[1] انسان و ایمان، ص 9.

[2] سور بقره، آیه 30.

[3] سوره اعراف، آیه 179.

[4] سوره تین، آیه 5.

[5] انسان و ایمان، ص 10-11.

  • سیدمحمد صادقی
۰۶
آبان

 

مثل انسان مؤمن، مثل همان درخت پاکیزه‌ای است که اگر تحت تربیت صحیح قرار بگیرد تبدیل به ریشه‌های ثابت و پایداری می شود که علاوه بر بجا گذاشتن میوه‌های شیرین و پرثمر، دلیلی قاطع و قانع کننده‌ای برای ملائک هست تا به چنین مخلوقی که از طرف خدا آفریده شده سجده کند.

کما اینکه همین انسان اگر تحت تربیت درستی قرار نگیرد به شیطان و حیوانی تبدیل می‌شود  که قرآن می‌فرماید:  «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون؛ آنها همچون چهارپایان ند بلکه گمراه تر هستند! اینان همان غافلان هستند (چرا که با داشتن همه‏ گونه امکانات هدایت، باز هم گمراه‌اند». همان طور که این روزها ما در فلسطین اشغالی شاهد هستیم که صهیونیست‌ها چگونه کودکان بی گناه و زنان بی پناه را دارند قتل عام می کنند که روی شیطان را هم سفید کرده اند .

 

 

 

 

  • سیدمحمد صادقی